دندون


نی نی گولو اولین دندونش رو در نه ماهگی در آورد

کا کا


در تاریخ ۱ تیر ۸۹ ما ؛ کا کا؛ گفتیم و خانه غرق شادی و سرور شد.

گاز گرفتگی


سلام سال نو به همه خواننده های خوب وبلاگم مبارک


ما از سال جدید اومدیم خونه جدید و من یه پرستار پیدا کردم که منو میبرن خونشون اسمش الهامه و یه دختر گوگولی هست .دیروز که من خونشون بودم بچه دوست الهام لپ منو گاز گرفت و مثل یه مهر استاندارد تا امروز رو صورتم بود مامانی و بابایی و مامان بزرگم دلشون برام سوخت و کلی گریه کردن و قرار شد دیگه من نرم خونشون و الهام بیاد .


زبون


من یه عمو دارم که خیلی دوستش دارم یعنی عموی مامانمه نه عموی خودم .عموم هر روز میاد خونمون و یکی دو ساعت با من بازی می کنه و همش هم زبونشو برام در میاره تازگیها منم  زبونمو براش در میارم مامانم اینا باورشون نمی شد که منم این چیزا رو می فهمم تا اینکه دیروز تو تلویزون گفت که هر بچه ای هر چقدر هم کوچیک باشه اگه براش زبون در میاری میفهمه حتی بچه های یه روزه و بعد مامانم  باورش شد که منم هم می فهمم و البته طبق عادتش که همه چی رو باید به مامی جون خبر بده زنگ زد و به اونم هم گفت.


تازگیها نمی دونم چرا اینقدر دستامو می خورم اونم دو دستی مخصوصا وقتی گشنم باشه.

اولین ماه محرم من



صبح عاشورا من با مامانی و مامان جون رفتم پای دسته و برا اولین بار دسته های امام حسین و دیدم یه نیم ساعتی نشستیم ولی چون هوا سرد بود رفتم خونه آقا بزرگ مامانم که همون نزدیکی بود و همه فامیلهای مامانم که منو ندیده بودن دیدن و پسر عمه مامانم بهش گفت که خوش به حالت که دختر نیاوردی واین دوره زمونه دختر نمیشه بزرگ کرد و پسر خیلی خوبه پسر عمه مامانم گفت اگه کسی دختر دار شد باید به بهزیستی تحویلش بده  . من خیلی خوشحالم که پسر شدم و منو به بهزیستی تحویل نمیدن.