امین و کیارش


با امین رفتیم دنبال کیارش که خونشوننزدیک ماست تا بیاد خونه ما با امین بازی کنه گفتگوی امین و کیارش در راه منزل :


امین :  یه دوستی دارم اسمش حسینه با هم تو حیاط بازی می کنیم


کیارش : دیگه هی نگو حسین این کارا کرد و اون کارو کرد


دم در خونه امین شروع کرد به شلوغ کردن و بالا پایین پریدن از خوشحالی اینکه رسیدن


کیارش : شلوغ نکن به خاطر همین کاراته که من خونتون نمیام

رژ لب


من وامین در حال نگاه کردن سریال کوزی گونی هستیم


جمره با رژ لب قرمز و پهن سر میز شام نشسته


امین : مامان چرا اینقدر رژ لب زده تا نزدیک دماغش رژ زده ؟!!!!


مامان آیناز

من : امین مامان کوثرو بیشتر دوست داری یا مامان حسین رو ؟


امین : مامان آیناز رو


پینوشت :


مامان کوثر مربی مهد امین هست


مامان حسین فعلا میاد خونه مواظب امین باشه


مامان آیناز دختر خاله من هست

مو مو اخمو

امین یه سری کتابهای فسقلی داره که هر کدوم داستان یه بچه هست که یه عادت بد داره یکیشون اسمش مومو هست که اخمویه ....بعضی وقتها که باباش اخم میکنه به باباش میگه بابا دوباره که مومو اخمو شدی !!!!


پسر کوچولوی  ما این روزها با پسر خالش -کیارش خان - میره کلاس زبان

کلمات جدیدی که یاد گرفته : clap -standup-sit down- ball-doll-toy


از روی کارتهای بالا بالا هم چند تا کلمه فارسی رو یاد گرفته و میتونه بخونه :


مو-تاب-پا- بابا-مامان- امین- گل -....